دانشگاه علامه طباطبایی
دانشکده مدیریت و حسابداری
پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت فناوری اطلاعات
گرایش سیستمهای اطلاعاتی پیشرفته
سنجش احتمال موفقیت پیادهسازی مدیریت دانش با استفاده از رویکرد MCDM فازی در بانک کارآفرین
استاد راهنما
دکترمحمدتقی تقویفرد
استاد مشاور
دکتر فتـاح میکائیلی
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده
دردنیای کسب و کار امروز، تفاوت سازمانها در رشد و ماندگاری به میزان اهمیتی است که به منبع ارزشمند و استراتژیک دانش میدهند و به تبع آن میزان استفادهی آنان از این منبع مهم و کلیدی در ارائهی خدمات و تولیدات نهفته است. از این رو در چند سال اخیر مبحث جدیدی بهنام مدیریت دانش با هدف تـولید و استفادهی بهتر از دانش وایجاد سازمانهایی مبتنی بر دانش در دنیای مدیریت مطرح شده است. مدیریت دانش فرآیند گستردهای است که امر شناسایی، سازماندهی، انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات و تجربیات داخلی را مورد توجه قرار میدهد. امـروزه دانش مهمترین دارایی سازمانها محسـوب میشود.
برای استقرار و پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان لازم است ابتدا برای مراحل مختلف پیادهسازی شاخصهایی تعریف شود، در مرحلهی بعد باید مدلی برای ارزیابی میزان موفقیت پیادهسازی درسطح کل سازمان ارائه شود.
با توجه به مطالب فوق پژوهش حاضر با هدف سنجش احتمال موفقیت پیادهسازی مدیریت دانش با استفاده از رویکرد تصمیمگیری چند معیارهی فازی ارائه شده است. این پژوهش با استفاده از یک مدل احتمال سنجی برگرفته از مقاله چنگ و وانگ (2009) سعی در برآورد میزان موفقیت پیادهسازی مدیریت دانش در بانک کارآفرین بعنوان یک بانک با مالکیت خصوصی و مدیریت حرفهای که دستیابی به افقهای جدید و تعالی سازمانی را سرلوحهی اهداف خود قرار داده است را دارد. در این پژوهش ابتدا هشت فاکتور کلیدی که نقش اساسی در پیادهسازی مدیریت دانش دارند با توجه به ادبیات تحقیق و مطالعات پیشین شناسایی شد و توسط کارشناسان و خبرگان بانک کارآفرین مورد ارزیابی قرار گرفت. این هشت فاکتور عبارت بودند از: ویژگیهای کارکنان، استـراتژی سازمان، حمایت مدیریت ارشد، ارزیابی و انتقال دانش، فرهنگ سازمانی ، زیرساخت سازمانی، زیرساخت فنی و اقدامات انگیزشیمیباشد که برای هریک از آنها شاخصهای جداگانهای تعریف شد (مجموعاً 31 شاخص) تا با توجه به شاخصهای مربوطه مورد ارزیابی قرار گیرند.
با توجه به تجزیه و تحلیل دادهها، فاکتورها و همینطور شاخصهای مورد نظر با استفاده از ماتریسهای تصمیمگیری چندمعیاره فازی رتبه بندی شدند که سه فاکتور استراتژی سازمان، فرهنگ سازمانی و زیرساخت فنی به لحاظ اهمیت درپیادهسازی مدیریت دانش حائز رتبههای نخست شدند. نهایتآ با استفاده از مدل احتمال سنجی، احتمال موفقیت وعدم موفقیت مدیریت دانش در بانک کارآفرین بصورت کمی محاسبه شد که نشان از احتمال موفقیت ضعیف با توجه به ارزیابیهای صورت گرفته داشت.
کلمات کلیدی: مدیریت دانش[1]،روش تصمیمگیری چندمعیاره فازی[2]، احتمال موفقیت3
مقدمه
با پیدایش تکنولوژیهای نوین و جذب و بکارگیری آن در جنبههای مختلف زندگی امروزی، پارادایمهای جدیدی مطرح شده که زندگی بشررا کاملاً متحول کرده است. درچنین موقعیتی سازمانها برای برخورداری از مزیت رقابتی و حفظ و انطباق سازمان درمحیطی متمایز ناگزیر از رویآوردن به استفاده از ابزارهای نوین مدیریتی و روشهای جدید شدهاند. ازاین رو مدیریت دانش همچون یک نگرش نوین درسازمانها مطرح شده ومدنظر قرار میگیرد.
امروزه درجوامع توسعهیافته ، دانش درکنارعواملی همچون سرمایه، زمین و نیروی کار، بهعنوان یکی از مهمترین منابع اقتصادی سازمان محسوب میشود. نتایج یک بررسی دردهه اخیر حاکی ازآن است که بیشترازنیمی از شرکتهای جدید درایالات متحده بهجای ساخت کالا به تولید دانش میپردازند. پیتردراکر درکتاب خود باعنوان “مدیریت درزمان وقوع تحولی شگرف” درخصوص اهمیت دانش و نقش آن درعملکردسازمان گفته است “دانش به یک منبع اقتصادی حیاتی وحتی شاید بتوان گفت به تنها منبع مزیت رقابتی سازمانها بدل شده است)دراکـــر،1998).
خلق دانش، انتقال و نسخهبرداری ازآن بهراحتی امکانپذیر نیست و ازهمین رو دانش درقیاس باسایرمنابع رقابتی سازمان ازجایگاهی استراتژیک برخورداراست.
تصمیم به اجرای مدیریت دانش گاهی برای سازمانها مشکل است. ماندگاری و یاسقوط یک سازمان میتواند به این تصمیم وابسته باشد، بنابراین باتوجه به اینکه پروژه های مدیریت دانش معمولا بسیار هزینهبراست و به زمان نیازدارد تا اثراتش کاملاً در سازمان احساس شود لازم است که قبل ازرسیدن به توافق عمومی برای پایهگذاری مدیریت دانش درشرکت، بررسیهای ریشهای واساسی در داخل و خارج از سازمان صورت پذیرد(بـــاهرا، 2001).
2.1. بیان مسئله
به این گونه یک روش پیشبینی موفقیت و یک روش تصمیمگیری موثر میتواند تصمیمگیری بهتر درباره اجرای مدیریت دانش را امکان پذیر کند. از آنجا که فاکتورهای زیادی برموفقیت دراجرای مدیریت دانش اثرگذار هستند، پیشبینی این امر یک مسئله چند معیاره است. دربیشتر مسائل پیشبینی برای حل تاثیر فردگرایی وابهامات دنیای واقعی برتحلیلهای آماری واحتمالی تکیه میشود.
روشهای آماری برای تخمین اطلاعات غیرقطعی رخدادها ونتایج درآینده مورداستفاده قرار میگیرند، اگرچه روشهای آماری دربرخورد با مفهوم عدم قطعیت موجود درپیش بینی موفقیت مدیریت دانش محدودیتهایی دارند لذا برای حل اینگونه مشکلات، در این تحقیق روش پیشبینی خود را براساس روش تصمیمگیری فازی چندمعیاره ارائه کرده تا به سازمانها درشناخت فاکتورهای موثر بر اجرای مدیریت دانش کمک کند. سپس مقادیر پیشبینی موفقیت(شکست) درجهت کمک به تشخیص اقدامات اولیه برای بالا بردن احتمال موفقیت مدیریت دانش درسازمان ارائه میشود.
به دلیل شرایط و وضعیتهای پیچیده جدیدی که سازمانها را با تنگناهای رقابتی و تکنولوژیکی مواجه ساخته و تداوم روشهای سنتی را با مشکل جدی روبرو ساخته است، بانک کارآفریننیز به لزوم استفاده از سیستمهای مدیریت دانش پی برده است. در این تحقیق احتمال موفقیت یاشکست پیادهسازی پروژه مدیریت دانش را دربانک کارآفرین بررسی کردهایم. لازم به ذکر است که این مدل به ارائهی تنها یک مکانیزم بررسی اکتفا نکرده است بلکه این امکان را فراهم میکند که با درنظر گرفتن فاکتورهای کلیدی در اجرای موفقیتآمیز مدیریت دانش به تحلیل قابلیتهای سازمانی نیز پرداخته شود .
3.1. اهمیت و ضرورت تحقیق
به دلیل رشد سریع سیستمهای تخصصی دانش محور، مطالعات قبلی در زمینه مدیریت دانش بر روی جنبههای تکنولوژیکی کاربردها و راهکارها تمرکز دارند. درهر حال مطالعات اخیر بیان میکنند که پروژههای مدیریت دانش تنها با استقرار سیستمهای اطلاعاتی تحقق پیدا نمیکنند (استیوارت، 1997).
فاکتورهای اثرگذار زیادی موفقیت اجرای مدیریت دانش راتعیین میکنند. فاکتورهایی که نیاز به توجه دارند ، تنها مالی نیستند بلکه مسایلی مانند فرهنگ سازمانی، هارمونی، مدیریت، کنترل و اندازهگیری را شامل میشوند; مشکل درترکیب فرآیندهای عملیاتی قدیمی و جدید است; تعامل انسانها وروابط بین آنها، میزان اثرگذاری مدیریت استراتژیک، شخصیت روسا و بینش آنها، تعریف قوانین جدید درسازمان و غیره .
اولین چالشها درپایهگذاری مدیریت دانش، درترکیب فاکتورهای فوق با محدودیتها وقابلیتهای پرسنلی و سازمانی است، با این حال مطالعات گذشته هنوز هیچ ارتباط خطی بین هزینه مدیریت دانش و موفقیت تجاری نیافتهاند . علی رغم بازخورد نامشخص وسرمایهگذاری گسترده موردنیاز ، عدم توقف سرمایهگذاری درمدیریت دانش مهم است زیرا این سرمایهگذاریها میتوانند راندمان و اثرگذاری سازمانی راافزایش داده و مزیتهای رقابتی ایجاد کنند.
4.1. هدف های تحقیق یا نتایج مورد انتظار
امروزه بسیاری ازمدیران نقش اساسی دانش را درکسب مزیت رقابتی ودنبال کردن اهداف استراتژیک سازمان درک کردهاند و مدیریت دانش بصورت یک الزام رقابتی درسازمانها درآمده است. با وجود این اگر زیرساختهای مناسب وپیش نیازهای لازم برای استفاده از چنین فرایندی فراهم نباشد پیاده سازی مدیریت دانش شاید حاصلی جز انزجار منابع انسانی و اتلاف منابع مالی در پی نخواهد داشت.
این تحقیق رویکردی را براساس روش تصمیم گیری چندمعیاره فازی [1](FMCDM) توسعه داده است وازاین طریق قصد دارد به سازمانها کمک کند که نسبت به فاکتورهای اثرگذارو کلیدی در اجرای مدیریت دانش هوشیارشوند و درحالی که اقدامات لازم قبل ازاجرای مدیریت دانش را معرفی میکند به اندازهگیری احتمال موفقیت پروژه مدیریت دانش میپردازد. پس بطور کلی اهداف این تحقیق عبارتند از:
- شناسایی فاکتورهای اثرگذار درپیادهسازی موفقیتآمیز مدیریت دانش
- اولویتبندی فاکتورهای اثر گذار در پیادهسازی موفقیتآمیز مدیریت دانش
- سنجش احتمال موفقیت پیادهسازی مدیریت دانش با استفاده از رویکرد تصمیمگیری چند معیاره فازی
5.1. گزارههای تحقیق
سوالات تحقیق
سوال اصلی تحقیق
چگونه میتوان با استفاده از رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره فازی (FMCDM) احتمال موفقیت پیاده سازی پروژه مدیریت دانش را سنجید؟
سوال فرعی تحقیق
- فاکتورهای اثرگذار درسنجش احتمال موفقیت پیادهسازی مدیریت دانش چگونه شناسایی میشوند؟
- ضریب وزن اثرگذاری فاکتورها و درجه امکان موفقیت (شکست) آن فاکتورها به چه نحو در سنجش احتمال موفقیت (شکست) نهایی مدیریت دانشتاثیر گذار هستند ؟
6.1. روش کلی تحقیق
این تحقیق براساس هدف جزء تحقیقات کاربردی محسـوب میشود به دلیل اینکه در این تحقیق احتـمال موفقیت پیادهسازی مدیریت دانش در سازمانها وبخصوص بانک کارآفرین باتوجه به فاکتورهای اثرگذار مورد سنجش قرارگرفته است و سازمانهای مشابه میتوانند برای پیادهسازی موفقیت آمیز مدیریت دانش، از نتایج این تحقیق استفاده کنند.
ازنظرنحوه تحلیل دادهها، روش تحقیق توصیفی واز نظر گردآوری دادهها از نوع پیمایشی میباشد . توصیفی است به این علت که به تبیین و توصیف دادههای جمعآوری شده در راستای پاسخگویی به سوالات تحقیق میپردازد. در این تحقیق جهت گردآوری اطلاعات و دادههای مورد نیاز برای انجام تحقیق از پرسشنامه استفاده شده است. علاوه بر استفاده از پرسشنامه، از کتب، مقالات، پایاننامهها، اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی نیز بعنوان منابع ثانویه استفاده شده و پیمایشی است زیرا در این تحقیق از یک گروه خاص از افراد خواسته شده است که به تعدادی سوالات خاص پاسخ گویند.
7.1. قلمرو مکانی- جامعه تحقیق
جامعهی آماری این تحقیق صاحب نظران و خبرگان و کارشناسان واحد ستادی بانک کارآفرین در تهران هستند که با مفهوم مدیریت دانش آشنایی نسبی نیز دارند. خبرگان دراین تحقیق شامل افرادی هستند که حداقل دارای مدرک تحصیلی کارشناسی درزمینههای مرتبط با فناوری اطلاعات و مدیریت و همچنین دارای حداقل یک سال سابقه کار دراین زمینهها باشند.
8.1. قلمرو زمانی تحقیق
دراین تحقیق وضعیت موجود بانک کارآفرین درزمینه اجرای پروژه مدیریت دانـش درسال 1391 مورد بررسی قـرارگرفته است.
9.1. روش نمونهگیری و تخمین حجم جامعه
برای انجام این تحقیق با توجه به اینکه تعداد افراد خبـره درزمینه فـناوری اطلاعات و کارکنان درگیر درپـروژهی پیادهسازی مدیریت دانش محدود است روش نمونهگیری متناسب باحجم جامعه و به صورت تمام شماری از کارشناسان و خبرگان واحد ستادی بانک کارآفرین انتخاب شد.
10.1. روشهای گردآوری دادهها و ابزار مورد استفاده برای آن
اطلاعات مورد نیاز برای انجام این پژوهش به دو روش جمعآوری گردید:
الف) روش کتابخانهای: در این روش برای جمعآوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع و پیشینهی تحقیق ازکتابها، پایاننامهها، مقالات و پایگاههای اطلاعاتی استفاده شده است.
ب) روش میدانی: در این روش با طراحی پرسشنامه و توزیع آن دربین جامعهی آماری اطلاعات مورد نظر پژوهشگر جمعآوری شد.
11.1. روش تحلیل دادهها
دراین تحقیق پس از اینکه فاکتورهای اثرگذار برموفقیت پیادهسازی مدیریت دانش با استفاده از نظرات صاحب نظران مدیریت دانش و کتب و مقالات موجود در این زمینه شناسایی شدند، درجه ی اهمیت هریک از فاکتورها و شاخصهای مربوطه با توجه به نظرات ارزیابان مشخص گردید. لازم بذکر است که برای بیان نظرات خبرگان دربارهی درجهی اهمیت فاکتورهای اثرگذار و شاخصهای مربوطه از متغیرهای کلامی پارامتری شده در اعداد فازی مثلثی(TFNS)بهره گرفته شده و برای یکی کردن قضاوت خبرگان، مقدار میانگین فازی نظرات خبرگان در مورد یک شاخص بهکار برده شده است.
تبدیل اعدادفـازی مثلثی به اعداد دقیق (Crisp)توسط فرمول BNP که عدد غیرفازی بهتری نسبت به سایر روشها بدست میدهد صورت گرفته است. این فرمول معادل Best Non-fuzzy Performance یعنی بهترین مقدار عملکرد غیرفازی میباشد. بعد از اینکه اعداد فازی به اعداد غیرفازی تبدیل شدند اقدام به نرمالسازی آنها میکنیم. ارزیابان برای بار دوم نظرات خود را درمورد احتمال تحققپذیری و عملی شدن شاخصهای مربوطه درسازمان بصورت مستقل اعلام کردند و مشابه مراحل قبل درمورد احتمال تحقق پذیری فاکتورها و شاخصها نیز صورت گرفت. دراین مرحله بعد از غیرفازی کردن اعداد فازی بوسیله روش BNP نـرمال سازی صورت انجام نشد. درنهایت مجموع حاصلضرب درجهی اهمیت فاکتورها و شاخصها در احتمال تحققپذیری آنها، احتمال موفقیت و عدم موفقیت پروژهی مدیریت دانش را نشان میدهد(چنگ و چین، 2009).
فرایند تشخیص درجهی اهمیت فاکتورهای اثرگذار و سنجش احتمال موفقیت بصورت زیر است:
- ماتریس X رابرای درجهی اهمیت فاکتورهای اثرگذار تشکیل میدهیم که در آن (Cj , j=1,2,…,n) شاخصهای موردنظر و (Ei , i=1,2,…,m)نظرات شخصی ارزیابان درباره درجهی اهمیت یا ضریب وزن شاخصها است که با استفاده از عبارات کلامی بیان شده است.
- m تعداد ارزیابان و n تعداد شاخـصهای مورد نظر می باشد،=(Lxij,Mxij,Uxij) Xijارزش عمـلکرد فــازی j امین شاخص اثرگذار ارزیابی شده توسط i امین ارزیاب را نشان میدهد. ازآنجایی که نظرات ارزیابان با توجه به تجربه، بینش و دانش آنها متفاوت است ازروش میانگین امتیاز برای ترکیب نظر m ارزیاب استفاده کردهایم بدین شکل:
درجایی که ترکیب فازی درجهی اهمیت شاخص اثرگذار jام است.
- پس از غیر فازی کردن اعداد ترکیبی فازی مثلثی به بهترین مقدار عملکرد غیر فازی، به صورت زیر محاسبه شده است:
- پس از اینکه اعداد مثلثی فازی به اعداد غیرفـازی تبدیل شدند، اعداد دقیق با یکدیگر جمع شده و نرمالسازی میشوند به صورتیکه Rj درجهی اهمیت نرمال شدهی j امین فاکتور اثرگذار بصورت زیر محاسبه میشود:
در جایی که
درمرحلهی بعد ماتریس Y را دقیقاً به همان طریقی که در بالا گفته شد برای احتمال تحققپذیری شاخصها تشکیل میدهیم. مراحل 1 تا 3 برای این ماتریس نیز تکرار میشود و درنهایت عدد غیرفـازی Qj را که مقدار دقیق احتمال تحققپذیری شاخص jام است بدست میآوریم. دراینجا نرمال سازی صورت نگرفته است.
زمانیکه درجهی اهمیت فاکتورهای اثرگذار وشاخصهای مرتبط با آنها و همچنین ضریب تحقق پذیری شاخصها معلوم شد احتمال موفقیت پروژه بدین صورت بدست میآید:
با داشتن احتمال موفقیت برای احتمال عدم موفقیت داریم:
هر تحقیق علمی میبایست بر مبنای اصول و قواعد تهیه و تنظیم گردد. روش تحقیق و تحلیل دادهها در واقع همان قواعد و اصول علمی میباشند که محقق میبایست برای روند تحقیق خود مورد توجه قرار دهد. در تحقیق حاضر از رویکرد تصمیمگیری چند معیاره فازی برای سنجش احتمال موفقیت و[2]Fuzzy DEMATEL برای تعیین روابط علت و معلولی و همچنین شناسایی فاکتورهای تاثیرگذار و تاثیرپذیر حین اجرای پروژه استفاده شده است.
پس از اینکه فاکتورها با استفاده از روش Fuzzy DEMATEL به دو دستهی فاکتورهای علت و معلول تقسیم بندی شدند اثرگذاری عوامل بر روی هم و برکلیت سیستم مشخص گردیده است.
12.1. مشکلات و محدودیتهای تحقیق
- عدم وجود اطلاعات مرتبط با پیادهسازی چارچوب مدیریت دانش در سازمانهای پولی نظیر بانکها
- دشواری دسترسی به خبرگان درزمینههای مرتبط با موضوع تحقیق
- عدم همکاری برخی ازمدیران درتکمیل پرسشنامهها
13.1. چارچوب کلان نظری تحقیق
دراین تحقیق براساس روش تصمیمگیری چندمعیاره فـازی(FMCDM) از مدلی تحلیلی برای سنجش احتمال موفقیت پیادهسازی مدیریت دانش دربانک کارآفرین استفاده شده است که چهار عنصر اصلی آن عبارتند از: شناسایی فاکتورها و شاخصهای اثرگذار کلیدی که بایستی درپیادهسازی مدیریت دانش مورد توجه قرار گیرد، تعیین درجه اهمیت یا ضریب وزن این شاخصها توسط خبرگان، ارزیابی از احتمال تحقق پذیری این عوامل توسط خبرگان و درنهایت محاسبهی احتمال موفقیت و عدم موفقیت پروژهی مدیریت دانش.نهایتاً از روش Fuzzy DEMATEL برای تعیین تاثیرگذاری و تاثیر پذیری فاکتورها برهم و برکلیت سیستم استفاده شده است.
شکل(1-1). چارچوب مفهومی پژوهش |
14.1. واژگان تخصصی تحقیق
مدیریت دانش: فرایند سیستماتیک جستجو، انتخاب، سازماندهی، پالایش و نمایش اطلاعات است به طریقی که درک کارکنان درزمینه خاص بهبود و اصلاح شود و سازمان بصیرت و درک بهتری از تجربیات خود کسب کند (داونپورت و پروساک، 1998).
تصمیمگیری چندمعیاره: تعداد محدودی از آلترناتیوها رادربر میگیرد که تصمیمگیرنده بایستی براساس اوزان خاصی که به معیارها و شاخصهای آلترناتیوها تخصیص داده میشود آنها را ارزیابی، رتبهبندی یا انتخاب کند (چنگ و چین، 2009).
احتمال موفقیت: مجموع احتمال موفقیت همهی شاخصهای تاثیر گذار در فرآیند پیادهسازی مدیریت دانش است که بصورت عددی
1.2. مقدمه
درجامعه فراصنعتی امروزه دانش به یک منبع کلیــــدی اقتصاد تبدیل گردیده است. در رویارویی با رقابتهای جهانی و محیطهای پویا به سازمانها توصیه می شود که برای دسترسی به بازارهای جدید و فناوریهای نوین از تخصص ومهارتهای افرادی با استعدادهای متنوع بهره گیری کنند. سازمانهای سلسله مراتبی بزرگی که زمانی به لحاظ تسهیلات فیزیکی و زیرساختهای فناوری گسترده خویش رسوخ ناپذیر تلقی میشوند امروزه در پاسخ به بازارهای ناپایدار و نیز برآوردن نیازهای مشتریان، از حیث ارائه سریع کالاها و خدمات، با مشکل مواجه گردیده اند(دراکر،1998). بنابر نظر مدیران، برای بقا در محیطهای پیچیده و پویا ضروری است که سازمانها از چابکی و انعطاف پذیری لازم برخوردار باشند و نیز در اداره دانش به صورت کارا عمل کنند. مع هذا، اکثر مدیران در درک جنبه های عملی مدیریت دانش با چالشهای زیادی روبرو هستند (دانپـورت و همکاران،۱۹۹8). از آنجایی که به طور سنتی مدیران با منابع فیزیکی و ملموسی کار کـرده اند وقوع چنین چالشهایی اجتناب ناپذیر است.
مقوله دانش و مدیریت دانش رفتهرفته جای خود را در سازمانها بازمیكند. امروزه مدیران سازمانها میدانند ماشینآلات، تجهیزات و ساختمان را نمیتوان اصلیترین دارایی یك سازمان به حساب آورد. آنچه به عنوان دارایی مهم هر سازمان به شمار میرود، دانش سازمانی است و مدیریت صحیح برآن باعث كسب مزیت رقابتی برای سازمان و درنهایت پیروز شدن بر رقبا خواهد شد.
بیدلیل نیست كه یكی از مدیران ارشد شركت “هیولت پاكارد” میگوید: “اگر هیولت پاكارد میدانست كه چه چیزهایی را میداند، سود دهیاش سه برابر میشد”.
2.2. اهمیت گفتمان مدیریت دانش
استیوارت[3] عقیده دارد که اطلاعات و دانش دردنیای رقابتی امروز به عنوان یک سلاح هستهای[4]عمل میکند، به عقیدهی وی دانش بسیار مهمتر و نیرومندتر از منابع طبیعی، کارخانههای بزرگ و حسابهای بانکی کلان است. استیوارت پیشرفت وترقی شرکتهایی همچون والمارت، مایکروسافت وتویوتا را که به لحاظ داراییهای فیزیکی و منابع مالی بسیار پایین تر از صنایعی همچون سیرز، آیبیام وجنرال موتورز بودند را به خاطر سرمایههای فکری این شرکتها میداند.نیکولاس باهرا[5] درمقدمهی کتاب خود( مدیریت دانش بهعنوان یک ابزار رقابتی ) سه دلیل برای اهمیت آن ذکر میکند.
نخستین دلیل آن است که مدیریت دانش یک ابزار رقابتی پولساز است[6] وازبسیاری از هزینهها نیز میکاهد[7]که مجموع این مبالغ در طول سال میتواند اعداد هنگفتی نظیر دهها، صدها یا میلیونها دلار باشد. دلیل دوم اهمیت مدیریت دانش، همراه بودن فرایندهای آن با تکنولوژی است که این امکان را به کاربران و سازمانها برای توسعهی سیستمها و فرایندهای خود میدهند. سومین دلیل که مهمترین دلیل نیز هست مدیریت دانش را بهعنوان یک دیسیپلین مدیریتی شناسانده است که رویکردی انسان مدار داردکه با اجرای آن کارکنان از مزایای آن منتفع خواهند شد به شکلی که کارکنان لذت بیشتری از کارشان میبرند، مشارکت بیشتر، یادگیری بیشتر و درک بهتری خواهند داشت.
3.2. ﺗﻌﺮﻳﻒﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ
ﺗﻌﺮﻳﻒﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶﻣﺸﻜﻞاﺳﺖوﻫﻴﭻﺗﻌﺮﻳﻒﻣﺸﺨﺼﻲﻛـﻪﺑـﻪﻃـﻮرﺟﻬـﺎﻧﻲ ﻣﻮردﺗﻮاﻓﻖﺑﺎﺷﺪوﺟﻮدﻧﺪارد. ﻳﻚﻣﺸﻜﻞﻣﻌﻤﻮلدرﺗﻌﺮﻳﻒﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶاﻳﻦاﺳـﺖ ﻛﻪﺗﻌﺮﻳﻒداﻧﺶﺑﻪاﻧﺪازهایوﺳﻴﻊاﺳﺖﻛﻪﺗﻘﺮﻳﺒﺎًﻫﺮﭼﻴﺰیﻛﻪاﺟﺎزهدركﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻲرا ﺑﺪﻫﺪﻛﻪﻓﺮدﺑﺮایﻛﺎرﻛﺮداﺛﺮﺑﺨﺶدراﻳﻦﺟﻬﺎنﺑﺪانﻧﻴﺎزدارد،ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ ﻧﺎﻣﻴﺪهﺷﻮد. ﺳﺨﺘﻲاراﺋﻪﺗﻌﺮﻳﻒﻣﺸﺨﺺازﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧـﺶﻣﻮﺟﺐﺷﺪهتـاﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮانﺑﺮاﺳﺎسﺗﺠﺎربﺧﻮدودﻳﺪﮔﺎهﻫﺎیﻣﺨﺘﻠﻒ،ﺗﻌﺎرﻳﻒﮔﻮﻧـﺎﮔﻮﻧﻲراﺑﻴـﺎنﻛﻨﻨﺪ. دالکیر درکتاب ” مدیریت دانش در تئوری و عمل” خود اذعان میدارد که یک تحقیق غیر رسمی وی را به بیش از صد تعریف ارائـه شده از مدیریت دانش رهنمون ساخته که از این بین حداقل72تعریف، تعاریف خوبی به نظر میآیند.
تعداد صفحه :142
قیمت : هفده هزار و سیصد تومان