nref76″[76].
به نظر میرسد این سه روش دانستن، بخش جداییناپذیری از هوش معنوی هستند که بعضی از افراد نشان میدهند (وگان، 2003).
آگاهی هشیارانه و سازگاری با وقایع و تجارب زندگی و پرورش خودآگاهی ازجمله عوامل اصلی رشد هوش معنوی تلقی میشوند. علاوه بر این، بعضي از روشها، راهبردها و تمرینها برای رشد آن مفید تلقی میشوند؛ مثلاً وگان معتقد است هوش معنوی از طریق افزایش وسعت نظر و گشودگی و داشتن دیدگاههای مختلف، حساسیت زیاد نسبت به تجارب و واقعیاتی نظیر حالت تعالی[77] (ماورایی) و موضوعهای معنوی، فهم عمیقتر نمادها و بازنمایی افسانهها و کهنالگوهای ناهشیار کشف نشده افزایش مییابد (نازل، 2004).
هوش معنوی را میتوان با تمرینهای مختلف توجه، تغییر هیجانات و تقویت کردن رفتارهای اخلاقی افزایش داد. این تمرینها منحصراً متعلق به یک دین خاص یا آموزش معنوی خاص نیستند. گرچه هوش معنوی با رشد شناختی، هیجانی یا اخلاقی مرتبط است، ولی نمیتوان آن را با هیچیک از آنها برابر دانست.
ازآنجاکه هر یک از انواع مختلف هوش به میزان متفاوتی رشد میکنند، ممکن است در یک فرد یکی از آنها رشد زیادی کند، ولی انواع دیگر رشد چندانی نکرده باشند. زمانی که موضوعات هیجانی یا اخلاقی حلنشده باقی میمانند، از رشد معنوی جــلوگیری میکنند. بلوغ معنوی بهعنوان یــکی از جلوههای هوش معنوی، شامل درجهای از بلوغ هیجانی و بلوغ اخلاقی[78] (روحیه اخلاقی) و رفتار اخلاقی[79] میشود و خردمندی و دلسوزی برای دیگران را صرفنظر از جنس، قومیت، سن یا نژاد در برمیگیرد. میتوان گفت بلوغ معنوی دید عمیق و گستردهای است که با آگاهی همراه است و شامل ارتباط زندگی درونی ذهن با زندگی بیرونی میشود
(وگان، 2002).
زهر و مارشال معتقدند هوش معنوی از طریق جستجوی معنای اصلی موقعیتها، مطرح کردن «چرا» برای مسائل و تلاش برای برقراری ارتباط میان رویدادها رشد میکند. همچنین یادگیری و بازشناسی و گوش دادن به پیامهای شهودی راهنمایی کننده یا صدای درونی، متفکر بودن، بالا بردن خودآگاهی، آموختن از اشتباهات و صداقت داشتن با خود باعث افزایش هوش معنوی میشود (نازل، 2004).
خودآگاهی برای افزایش بلوغ معنوی ضروری است. زمانی که توجه مستقیماً متوجه درون است، فرد ممکن است تلاش کند تا به احساسهای ذهنی و تفکرات خود توجه نماید. در ابتدا، فرد ممکن است کاملاً درگیر موضوعات شخصی شود و نتواند ذهنش را حتی برای یکلحظه خالی کند. جذبه مسائل شخصی میتواند در صورت تلاش فرد برای تمرکز بر آنها یا پرورش آگاهی بدون انتخاب، منحرفکننده باشد. آگاهی از امکان تغییر جهت ارادی توجه، میتواند آغازی بر فرایند کنار گذاشتن عادات فکری پیشین و الگوهای رفتاری باشد. رواندرمانگران نیز آموزش میبینند تا سرگذشت دیگران را با توجه کامل و عدم دخالت خویش شاهد باشند. واضح است هنگامیکه با ذهن آرام به دیگری توجه میکنیم، در پرتو هوش معنوی، زخمهای قدیمی التیام مییابند و قلبها گشوده میشوند. همراهی با دیگران با میانجیگری خاموش نیز میتواند اثرات درمانی داشته باشد (وگان، 2002).
2-4-5 هوش معنوی و سلامت روانی
پژوهشها و بررسیهای مختلف نشان دادهاند که میان معنویت و هدف زندگی، رضایت از زندگی زناشویی، همبستگی وجود دارد؛ افرادی که دارای جهتگیری معنوی هستند، هنگام مواجهه با مشکلات زندگی، بهتر پاسخ میدهند و به شکل مناسبتری با آسیبدیدگی و بیماری کنار میآیند و میزان افسردگی در آنها کمتر است. همچنین شواهد نشان میدهند که تمرینهای معنوی افزایشدهندهی آگاهی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری (تعمق[80]) هستند و بر عملکرد افراد تأثیر مثبتی دارند. وارنر در پژوهش خود با اندازهگیری میزان توجه و اجرای آزمون انعطاف شناختی[81] در دو گروه آزمایشی و کنترل، نشان داد که تعمق (انجام تمرینهای تعمق برتر یا تیام)[82]، رشد ذهنی را به شکل مثبتی تحت تأثیر قرار میدهد. کرانسون و همکاران[83] نیز نشان دادند که تمرینهای تی ام در یک دوره دوساله باعث بهبود نمره هوشبهر، توانایی یادگیری و زمان واکنش در گروه آزمایشی شده است (آمرام، 2007).
چارچوب نظریه پژوهش حاضر ملهم ازنظریات بارتون جي اي (1990)، بار-اون و امونز میباشد. مهارتهای ارتباطی آن دسته از مهارتهایی است که بهواسطه آنها افراد میتوانند درگیر تعاملهای بین فردی و فرایند ارتباط شوند، یعنی فرایندی که افراد طی آن اطلاعات، افکار و احساسات خود را از طریق مبادله پیامهای کلامی و غیرکلامی با یکدیگر در میان میگذارند (یوسفی،1385). این مهارتها مشتمل بر مهارتهای فرعی یا خرده مهارتهای مربوط به مهارتهای سهگانه همچون مهارتهای کلامی، شنودی و بازخوردی است که اساس مهارتهای ارتباطی را تشکیل میدهند.
هوش هیجانی ظرفیت یا توانایی سازماندهی احساسات و عواطف خود و دیگران برای برانگیختن و کنترل مؤثر احساسات خود و استفاده از آنها در روابط با دیگران است. بار-اون مدلی چندعاملی برای هوش هیجانی تدوین کرده است. او هوش هیجانی را نظامی از مهارتها و کاراییهای شخصی میداند که بر تواناییهای او برای موفقیت در مقابله با بحران و رویاروییهای محیطی تأثیر میگذارد. تأکید او بر عوامل غیر شناختی، نوعی از مفهوم سنتی هوش است که کمیت عوامل شناختی را منعکس میسازد.
هوش معنوی سازههای معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب میکند. در حالی که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مقدس، معنا، هشیاری اوج یافته و تعالی را در ارتباط است، هوش معنوی مستلزم تواناییهایی است که از چنین موضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخشی و تولید محصولات و پیامدهای با ارزش استفاده میکند (امونز ، 1999؛ ترجمه حمید و زمستانی، 1392).
2-6 پیشینه پژوهشی
2-6-1 پیشینه خارجی
احمدی و همکاران (2013) در پژوهش خود با عنوان رابطه بین هوش معنوی و مسئولیت باکیفیت زندگی نشان دادند که خرده مقیاسهای هوش معنوی، سهم بیشتری را در تبیین کیفیت زندگی دانش آموزان دارند؛ و همچنین خرده مقیاسهای مسئولیت، احساس مسئولیت سهم بیشتری را در تبیین کیفیت زندگی دانش آموزان دارد و دیگر خرده مقیاسها ازجمله احساس امنیت، اعتمادبهنفس، احساس تعلق، اثر مثبت بر کیفیت زندگی دانش آموزان دارند.
جاخار[84] و همکاران (2013) در پژوهش خود با عنوان عوامل مؤثر بر تصمیمگیری، با توجه ویژه بر هوش معنوی، نتایج نشان دادند که سن و هوش معنوی ارتباط معناداری با ظرفیت ریسکپذیری دارد.
بلكر و تاپچيك طی پژوهشی كشف کردهاند افرادي كه هوش هيجاني بالايي دارند، موفقيت كاري بيشتر و روابط محکمتری به وجود میآورند، از سلامت بيشتري برخوردارند، خود و ديگران را به موفقيت بيشتر ترغيب میکنند و اين توانايي رادارند كه به ديگران اعتماد كنند و مورد اعتماد قرار گيرند (مطلبی، 1388).
کارسون و همکاران[85] (2009) طی پژوهشی نشان دادند که هوش هیجانی دارای رابطه مثبت با کنترل فردی و رابطه منفی با خشونت کلامی میباشد. (کارسون و همکاران،2009)
نتایج حاصل از پژوهشهای شات و دیگران[86] (2007) از ارتباط میان پذیرش دیدگاه همدلانه و توانایی خود نظارت گری در موقعیتهای اجتماعی خبر میدهد.
سینهال[87] و همکاران (2007) در مطالعهای که به بررسی رفتارهای پرخطر نوجوانان و مذهب در یک مطالعه ملی، بر روی نوجوانانی انجام شد، از یافتههای حاصل مشخص گردید نوجوانانی که اهمیت معنویت را درک نمودهاند، احتمال ارتکاب رفتارهای پرخطر دوران نوجوانی ازجمله سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و داشتن رابطه جنسی کمتر بوده است.
تحقیقات نشان میدهد که اعتقادات مذهبی و تمرینهای مذهبی اثر مثبتی بر رضایت از زندگی، احساس بهزیستی ذهنی، سبک زندگی و افزایش در مهارتهای کاری داشته است (پیکو، فیتزپافریک، 2004؛ سینهال و همکاران، 2007).
ویلز[88] و همکاران (2003) و راجرز (1999) در تحقیقات مشابهی با موضوع ارتباطات خانواده و دینداری در مصرف مواد و رفتار جنسی زود به هنگام در نوجوان پرداخته بودند، نتایج نشان داد که سطح بالایی از ارتباط و مکالمهی والد و نوجوان با سطح بالای خویشتنداری و ثبات کفایت و سطح پایین ارتباط جنسی مخاطرهآمیز مرتبط است.
داسول[89] و همکاران (2003) در مطالعه خود با موضوع نقش معنویت در پیشگیری از رفتارهای جنسی زودهنگام به این نتیجه رسیدند تقیّد مذهبی و خصوصی نوجوانانی که از طریق دعا و مراقبه ابراز میشود در مقایسه با ابراز عمومی مذهب، عامل محافظتکنندهتری در برابر شروع زودهنگام رابطه جنسی به شمار میآید. همچنین آنان نشان دادند که معنویت رابطه مثبتی با کاهش رفتار جنسی نوجوانان آمریکایی-آفریقایی تبار دارد.
وینفری[90] و برنت[91] (2003) در پژوهش خود با عنوان یادگیری اجتماعی، خودکنترلی و مصرف مواد در دانشآموزان کلاس هشتم در دو شهرستان، نشان دادند که ارتباط فراوان مذهب با سلامت، شادکامی و رفتار اجتماعی میتواند حاصل تأثیر مذهب بر بهبود خویشتنداری باشد.
روزنائو و تان[92] (2002) در تحقیقی نشان دادند افرادی که باورها و ارزشهای قوی معنوی دارند، در برابر رفتارهای جنسی پرخطر مقاومترند.
کاپوتی (2002) در پژوهش خود به این نتایج دستیافتهاند که بین هوش معنوی با عدم تعامل منفی با دوستان، ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط رابطه مثبت وجود دارد.
سیاروچی و همکاران[93] (2001) به این نتیجه دستیافتاند که برخی اشکال هوش هیجانی افراد را از ناامیدی در امان داشته و به سازگاری بهتر میانجامد. همچنین در پژوهشی دیگر نشان دادند که همه شاخصهای توانمندیهای هیجانی و عوامل استرسزا، پیشبینی کنندههای سلامتی اجتماعی و روانی هستند (سیاروچی و همکاران،2001).
روبین[94] (2001) در پژوهش خود به این نتیجه دستیافت که بین هوش معنوی با شاخصهای مختلف سازش یافتگی اجتماعی نظیر رفتار مناسب اجتماعی رابطه معنیداری وجود دارد.
هولدر[95] و همکاران (2000) در مطالعهای که به ارتباط بین معنویت نوجوانان و فعالیتهای داوطلبانه جنسی بر روی 141 نوجوان آمریکایی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که نوجوانانی که در تعامل با دوستانی دارای ارزشها و باورهای معنوی هستند، بهاحتمال کمتر درگیر فعالیت جنسی داوطلبانه میشوند و معنویت، یک عامل محافظتکننده نوجوانان برای مقاومت در برابر رفتارهای پرخطر و تسلیم شدن به فشارهای منفی جنس مخالف میباشد.
نتایج کلی پژوهشها حاکی از ارتباط مثبت و معنادار هوش هیجانی با شاخصهای مختلف سازش یافتگی اجتماعی، نظیر رفتار مناسب اجتماعی در کودکان، همدلی افراد با یکدیگر و گشودگی در برابر احساسات، عدم تعامل منفی با دوستان، برقراری ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط، گرم بودن و احساس همدردی با دیگران، پذیرش دیدگاه همدلانه و توانایی خود نظارت گری در موقعیتهای اجتماعی، خبر میدهد. باآنکه هوش هیجانی میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی سازش یافتگی اجتماعی و عاطفی افراد در تعاملهای بین فردی آنان محسوب شود و در ایجاد و ادامه روابط بین فردی و کیفیت آن نقش داشته باشد.
2-6-2 پیشینه داخلی
مرادی دشت و همکاران (1393) رابطه بین هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی با تحلیل رفتگی مربیان بینالمللی تنیس روی میز به انجام رساندند. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی با فراوانی تحلیل رفتگی در مربیان زن و مرد همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. بین مهارتهای ارتباطی با شدت تحلیل رفتگی در مربیان زن همبستگی معنادار منفی مشاهده شد. از بین هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی، بهترین متغیر پیشبین برای تحلیل رفتگی، هوش هیجانی است؛ بنابراین پیشنهاد میشود که دورههای آموزشی بهمنظور افزایش سطح مهارتهای ارتباطی و ارتقای هوش هیجانی مربیان برگزار شود تا مربیان کمتر در معرض تحلیل رفتگی قرار گیرند.
رقیبی و قره چاهی (1392) پژوهشی را باهدف بررسی ابعاد گوناگون هوش هیجانی و هوش معنوی در زنان و مردان در شرف طلاق و سازگار شهرستان زاهدان دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که هوش هیجانی و هوش معنوی در زوجهای سازگار وضع بهتری داشته است و افرادی که زندگیشان ممکن است به طلاق منجر شود آگاهی هیجانی، خود ابرازی، احترام به خود و خودشکوفایی و استقلال کمتری دارند و تحمل مشکلات و استرسهای زندگی در آنها کمتر است.
صمدی (1392) بررسی نقش هوش هیجانی مدیران در برقراری ارتباطات اثربخش (موردمطالعه مدیران شعب بانک ملت در شهر تهران) نتایج پژوهش نشان داد، کلیه ابعاد هوش هیجانی با ارتباطات اثربخش مدیران رابطه معناداری دارد. در رابطه با فرضیه اهم نیز آزمون رگرسیون نشان داد، هوش هیجانی بر ارتباطات اثربخش مدیران تأثیرگذار است؛ بنابراین، نتایج این پژوهش مدیران را در بهرهگیری از هوش هیجانی برای برقراری ارتباطات اثربخش مصممتر خواهد کرد.
محمودي (1391) بررسي اثر آموزش هوش هيجاني بر مهارتهای ارتباطي دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجفآباد نتايج تحقيق نشان داد که آموزش هوش هيجاني موجب عملکرد بهتر دانشجويان در برقراري ارتباط با اطرافيان ميگردد.
کاظمی و همکاران (1390) در پژوهش خود که به بررسی رابطه بین هوش هیجانی، خویشتنداری و تعهد سازمانی مدیران پرداختند و نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و خویشتنداری و نیز بین خویشتنداری و تعهد سازمانی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش هیجانی و خویشتنداری توانستهاند 18% از تغییرات تعهد سازمانی مدیران آموزشی را پیشبینی کنند. همچنین میانگین هوش هیجانی و خویشتنداری مدیران زن در این پژوهش بیشتر از مدیران مرد بوده و این تفاوت در حوزه خویشتنداری معنادار بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش و سن، در زنان و مردان رابطه معنیدار وجود ندارد، ولی رابطه بین جنسیت و متغیرهای پژوهش، مثبت و معنیدار است و جنسیت نقش مؤثری بر متغیرهای پژوهش دارد.
كشتكاران و همکاران (1390) در مطالعه خود با عنوان مهارتهای ارتباطي مديران از ديدگاه كاركنان در حوزه ستادي دانشگاه علوم پزشكي شيراز به نتایج زیر دستیافتاند: سطح متوسط مهارتهای ارتباطي گوش دادن مؤثر و بازخورد میتواند ناشي از عدم توجه كافي علمي و عملي مديران بر مسئله ارتباطات باشد. پیشنهاد میشود نوآموزي و بازآموزي مديران بهمنظور آشنايي بااهمیت ارتباطات مؤثر و كاهش موانع ارتباطي در قالب کارگاههای آموزشي انجام شود.
حسینیان و همکاران (1390) پژوهشی باهدف بررسی رابطه هوش معنوی باهوش هیجانی در بین دختران دانشجوی دانشگاه الزهرا (س) شهر تهران که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل بودند پرداختند که نتایج حاصل نشان داد بین هوش معنوی و هوش هیجانی رابطه معناداری وجود دارد به این معنی که هر چه افراد از هوش معنوی بالاتری برخوردار باشند ازنظر هوش هیجانی نیز در سطح بالاتری قرار دارند.
رئیسی (1388) در پژوهشی با عنوان همبستگی هوش هیجانی با مهارتهای ارتباطی مدیران بیمارستانها آموزشی قزوین، به این نتیجه رسید که بين ميزان هوش هيجاني مديران با مهارت بازخوردی رابطه مستقيم و معنیدار آماری وجود دارد؛ اما بین میزان هوش هیجانی مديران با دو مهارت كلامي و شنودی رابطه معنیداری مشاهده نشد. رابطه هوش هيجاني با هیچیک از ویژگیهای فردي مديران (سن، جنس، سابقه خدمت، سابقه مديريت و ميزان تحصيلات) ازنظر آماري معنیدار نبود.
شجاعي (1388) در پژوهشی با عنوان رابطهي هوش هيجاني و مهارتهای اجتماعي با بهزيستي روانشناختی در دانشجويان دختر دانشگاه شهيد چمران به این نتیجه دستیافت که مؤلفههای هوش هيجاني و مهارتهای اجتماعي پیشبینیهای مثبت بهزيستي روانشناختی دانشجويان دختر هستند. بدين معني که هرچه ميزان هوش هيجاني و مهارتهای اجتماعي دانشجويان دختر بيشتر باشد، ميزان بهزيستي روانشناختی آنها نيز بيشتر است. همچنين، نتايج اين پژوهش نشان داد که برخلاف انتظار، مهارت حساسيت اجتماعي، پیشبینی منفي بهزيستي روانشناختی دانشجويان دختر است. نتايج تحليل رگرسيون مرحلهای نشان داد که مهارتهای کنترل اجتماعي، حساسيتهاي اجتماعي، حساسيت هيجاني و مؤلفههای تنظيم هيجان و بهرهبرداری از هيجان پیشبینی مناسبي براي بهزيستي روانشناختی دانشجويان دختر است. همچنين نتايج تحلیلهای همبستگي کانني نشان داد که چهار متغير کانني (بعد کانني) براي درک روابط بين مجموعه متغيرهاي ملاک و مجموعه متغيرهاي پیشبین موردنیاز است و هر چهار بعد، از خرده مقیاسهایی از مجموعه پیشبین و ملاک تشکیلشدهاند.
فرامرزی (1388) در پژوهشی باهدف سنجش رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه اصفهان پرداخت، یافتهها بر اساس برآورد تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش معنوی با هوش هیجانی رابطه دارد و این ارتباط در ابعاد مختلف هوش معنوی و هوش هیجانی مشاهده میشود و رابطهی معناداری بین آنهاست. به عبارتی، هوش معنوی بیشتر سبب هوش هیجانی زیاد میشود.
بشارت (1387) در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر هوش هیجانی بر کیفیت روابط اجتماعی، به این نتیجه رسید که بین هوش هیجانی و مشکلات بین شخصی دانشجویان همبستگی منفی معنیدار وجود دارد. هوش هیجانی، همچنین با زمینههای مختلف مشکلات بین شخصی دانشجویان، همچون قاطعیت، مردمآمیزی، صمیمیت و مسئولیتپذیری همبستگی منفی معنادار دارد.
خجسته مهر و همکاران (1387) تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و احساسات مثبت نسبت به همسر در زوجین شهر اهواز بررسی کردند که نتایج تحلیل فرضیهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس نشان داد که آموزش مهارتهای ارتباطی باعث افزایش حساسیت مثبت نسبت به همسر، بهبود الگوی ارتباطی سازنده متقابل و کاهش الگوی ارتباطی توقع کنارهگیری و الگوی ارتباطی اجتنابی متقابل میشود.
یوسفی (1385) در پژوهشی با عنوان رابطه هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی در دانشجویان به این نتیجه دستیافت که هوش هیجانی با مهارتهای ارتباطی رابطه مثبت دارد. یافتهها این نکته را نیز آشکار کردند که تفاوتهای جنسی در هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی معنادار نیستند.
زمانی و همکاران (1383) در پژوهشی با عنوان آموزش مهارتهای ارتباطی به پزشکان بهعنوان راهکاری برای افزايش رضايت بيماران: الگويی برای آموزش مداوم مشخص کردند که آموزش مهارتهای ارتباطی به پزشکان عمومی به رضايت بيشتر بيمارانشان انجاميد و با توجه به عدم ارائه اين آموزشها قبل از دانشآموختگی، توصيه میشود بهعنوان جزئی مؤثر و کاربردی در فرايند آموزش مداوم پزشکان عمومی و آموزشهای دوره تحصيلی لحاظ شود.
فصل سوم
روششناسی پژوهش
3-1 مقدمه
در این فصل شيوه اجراي پژوهش معرفي شده است. پسازآن به جامعه آماري، روش نمونهگيري و نحوه محاسبه حجم نمونه اشاره و آنگاه ابزار جمعآوري دادهها و مقياس ارزيابي آنها توضيح داده ميشود. در ادامه روش تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس فرضيهها و روشهاي آماري براي آزمون فرضيهها تشريح شده است.
3-2 روش پژوهش
با توجه به هدف پژوهش که در فصل اول بیان شد، روش پژوهش حاضر همبستگی و از نظر هدف ، کاربردی است.
3-3 جامعه آماری
جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز میباشد که در نیمسال دوم سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند.
3-4 برآورد حجم نمونه و روش نمونهگیری
در این پژوهش از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای استفاده گردید و حجم نمونه با مراجعه به جدول مورگان 260 نفر برآورد گردید.
روش کار در انتخاب نمونه بدین صورت بود که ابتدا به صورت تصادفی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و سپس از این واحد دانشکده روانشناسی و در انتها 3 کلاس ازاین دانشکده برای نمونهگیری به شیوه کاملاً تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامهها بین دانشجویان حاضر در آن کلاسها توزیع گردید.
قبل از توزیع پرسشنامهها در بین دانشجوها توضیحات لازم در ارتباط با نحوه پاسخگویی به سوالات و این اطمینان خاطر به آنان داده شد که در ارتباط با اطلاعات کسب شده کاملاً جانب امانت رعایت میشود.
3-5 روش گردآوري اطلاعات
در این پژوهش برای جمعآوری اطلاعات در بخش کتابخانهای از کتابها، مقالات، رسالهها و پژوهشها داخلی و خارجی و در بخش میدانی از پرسشنامههای استاندارد شده استفاده گردید.
در بخش میدانی نیز برای جمعآوری اطلاعات آزمودنیها از سه پرسشنامهی مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی بار-اون و هوش معنوی کینگ و پرسشنامه اطلاعات فردی استفادهشده است.
3-6 ابزار اندازهگیری
با توجه به اینکه سه متغیر در این پژوهش موردبررسی قرار میگیرد، لذا از سه پرسشنامه استفاده گردیده است، که در ادامه به توضیحات هریک از پرسشنامهها آورده شده است.
3-6-1 پرسشنامه مهارتهای ارتباطي
پرسشنامه مهارتهای ارتباطی توسط بارتون جی. ای (1990) ساختهشده است که از 18 گویه و 3 خرده مقیاس مهارت کلامی (6 سؤال)، مهارت شنودی (6 سؤال) و مهارت بازخوردی (6 سؤال) تشکیلشده است که بهمنظور شناسایی و سنجش مهارتهای ارتباطی خود بکار میرود.
نمرهگذاری پرسشنامه بهصورت طیف لیکرت 5 گزینهای میباشد که برای گزینههای «کاملاً مخالفم»، «تا حدودی مخالفم»، «مطمئن نیستم»، «تا حدودی موافقم» و «کاملاً موافقم» به ترتیب امتیازات 1، 2، 3، 4 و 5 در نظر گرفته میشود.
کاملاً مخالفم | تا حدودی مخالفم | مطمئن نیستم | تا حدودی موافقم | کاملاً موافقم |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 |
جدول 3- 1 مؤلفههای مهارتهای ارتباطی
ردیف | خرده مقیاس | سوالات | تعداد سؤال |
1 | مهارت کلامی | 3-4-7-12-15-17 | 6 |
2 | مهارت شنودی | 2-6-8-10-14-18 | 6 |
3 | مهارت بازخوردی | 1-5-9-11-13-16 | 6 |
در این پژوهش پايايي پرسشنامه سنجيده شد كه مقدار آلفاي كرونباخ 93% به دست آمد (مقدار آلفاي كرونباخ در حيطه مهارت كلامي 87%، در حيطه مهارت شنودی 81% و در حيطه مهارت بازخوردی 85% محاسبه شد).
3-6-2 پرسشنامه هوش هيجاني بار-اون
پرسشنامه هوش هیجانی بار-اون[96] (EQ–I) در فرم بلند دارای 133 سؤال و در فرم کوتاه شده 90 سوال میباشد و این نخستین پرسشنامه معتبر فرا فرهنگی جهت ارزیابی هوش هیجانی است (بار-اون 1999؛ آبراهام، 1999 نقل از بار-اون، 2000). این پرسشنامه توسط بار-اون 1997 ساخته شد که شامل یک نمره کلی از هوش هیجانی و پنج عامل مرکب و یک شاخص هماهنگی و 15 خرده مقیاس است.
پنج عامل مرکب که خود شامل 15 خرده مقیاس میباشند همراه با شماره سوالات در زیر آورده شدهاند.
جدول 3- 2 مؤلفههای هوش هیجانی
درون فردی: خودآگاهی هیجانی، ابراز وجود، عزتنفس، خودشکوفایی، استقلال | 90-85-80-78-75-70-65-63-60-55-50-48-45-40-35-33-30-25-20-18-15-10-5-3 |
بین فردی: همدلی، مسئولیتپذیری اجتماعی، روابط بین فردی | 89-88-83-74-73-68-59-58-53-44-43-38-29-28-23-14-13-8 |
سازگاری: حل مسئله، واقعگرایی، انعطافپذیری | 87-82-76-72-67-61-57-52-46-42-37-31-27-22-16-12-7-1 |
مدیریت استرس: تحمل فشار روانی، کنترل تکانش | 79-86-71-64-56-49-41-34-26-19-11-4 |
خلق عمومی: خوشبینی، شادمانی | 84-77-69-62-54-47-39-33-24-17-9-2 |
ابزار (EQ) برای سنجش هوش هیجانی مورد ارزیابی قرار میگیرد این ابزار متشکل از عباراتی است که احساس، طرز تفکر و نحوه رفتار را در موقعیتهای گوناگون توصیف میکند. آزمودنی با خواندن هر عبارت، میزان هماهنگی یا عدم هماهنگی خود را با خصوصیات توصیفشده بر روی مقیاس 5 درجهای لیکرت از 5 به 1 (کاملاً موافقم و کاملاً مخالفم) و در بعضی سؤالات با محتوای منفی یا معکوس از 1 به 5 (کاملاً موافقم و کاملاً مخالفم) انجام میشود. 9 نمره کل هر مقیاس برابر مجموع نمرات هر یک از سؤالات آن مقیاس و نمره کل آزمون برابر با مجموع نمرات 15 مقیاس میباشد. کسب امتیاز بیشتر در این آزمون، نشانگر موقعیت برتر فرد در مقیاس موردنظر یا در کل آزمون و برعکس میباشد. مثلاً کسب امتیاز بالاتر در مقیاس خود ابرازی نشاندهنده، خود ابرازی بیشتر در فرد است. این پرسشنامه برای گروههای هدف از سن 18 سال تا سنین بالاتر، مشروط به اینکه از حد متعارفی از تحصیلات (حداقل دیپلم) برخوردار باشند قابلاجراست و در دو جنس زن و مرد کاربرد دارد. بیشتر آزمودنیها (تقریباً 68%) 15 نمره بالاتر و پایین از میانگین کسب کنند (نمره بین 85 تا 115) اکثریت آنها (تقریباً 95%) 30 نمره بالاتر و پایینتر از میانگین کسب میکنند (بین 55 و 145) آزمودنیهایی که نمره کار آنها پایینتر از 70 یا بالاتر از 130 است بهطور مشخص غیرعادی هستند و باید با دقت بیشتری موردبررسی قرار گیرند (بار-اون، 1997). پایایی آزمون از طریق محاسبه آلفای کرونباخ برای کل آزمون 93% گزارش گردید این میزان (آلفای محاسبهشده در مرحله سوم) با آلفای محاسبهشده در مرحله دوم آزمون یکسان بهدستآمده است.
در این پژوهش از فرم کوتاه شده 90 سوالی استفاده شده است و پايايي پرسشنامه نیز سنجيده شد كه مقدار آلفاي كرونباخ 86% به دست آمد.
3-6-3 پرسشنامه هوش معنوی
پرسشنامه هوش معنوی کینگ[97] (SISRI) در سال ۲۰۰۸ توسط کینگ طراحی و ساخته شد. این پرسشنامه دارای ۲۴ گویه است و چهار زیر مقیاس دارد: تفکر وجودی انتقادی، آگاهی متعالی ،تولید معنای شخصی، و گسترش حالت هشیاری. هر چه فرد نمره بالاتری در این پرسشنامه بگیرد دارای هوش معنوی بیشتری است.
پرسشنامه هوش معنوی کینگ (SISRI) دارای ۲۴ ماده بوده و هدف آن سنجش میزان هوش معنوی از ابعاد مختلف (تفکر وجودی انتقادی، آگاهی متعالی، تولید معنای شخصی، گسترش حالت هشیاری،) میباشد. طیف نمره دهی آن بر اساس لیکرت پنج گزینهای بوده که در جدول زیر گزینهها و نیز امتیاز مربوط به هر گزینه ارائه گردیده است:
جدول 3- 3 جدول نمرهگذاری طیف لیکرت پرسشنامه هوش معنوی
گزینه | کاملاً درست | بسیار درست | تا حدودی درست | نادرست | کاملاً نادرست |
امتیاز | 4 | 3 | 2 | 1 | 0 |
البته این شیوه نمرهگذاری در مورد سؤال شماره 6 معکوس خواهد میباشد.
همچنین زیر مقیاسهای این پرسشنامه بهصورت زیر محاسبه میشود:
- تفکر وجودی انتقادی[98]: این زیر مقیاس دارای ۷ سؤال است و نمره کل آن بین ۰ تا ۲۸ است. سوالات این زیر مقیاس عبارتاند از: 1، 3، 5، 9، 13، 17، 21
- آگاهی متعالی[99]: این زیر مقیاس دارای ۷ گویه است و نمره کل آن بین ۰ تا ۲۸ است. سوالات این زیر مقیاس عبارتاند از: 2، 6، 10، 14، 18، 20، 22
- تولید معنای شخصی[100]: این زیر مقیاس دارای ۵ سؤال است و نمره کل آن بین ۰ تا ۲۰ است. سوالات این زیر مقیاس عبارتاند از: 7، 11، 15، 19، 23
- گسترش حالت هشیاری[101]: این زیر مقیاس دارای ۵ آیتم است و نمره کل آن بین ۰ تا ۲۰ است. سوالات این زیر مقیاس عبارتاند از: 4، 8، 12، 16، 24
برای به دست آوردن امتیاز مربوط به هر مقیاس مجموع امتیازات مربوط به تکتک سوالات آن مقیاس را باهم محاسبه نمایید.
روایی و پایایی
در پژوهش رقیب و همکاران (1389) پايايي اين مقياس با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ 88/0 برآورد شد. روايي صوري و محتوايي مقياس توسط متخصصان روانشناسي مورد تائید قرار گرفت. براي برآورد روايي همگرايي از پرسشنامهي تجربهي معنوي غباري بناب بهطور همزمان استفادهشده كه ضرايب همبستگي اين دو پرسشنامه 66/0 بهدستآمده است. براي محاسبهي روايي سازه مقياس از تحليل عامل اكتشافي و تحليل عامل تأییدی مرتبهي اول استفاده شد. نتيجههاي بهدستآمده نشان داد كه اين مقياس ابزاري پايا براي سنجش هوش معنوي است و با توجه به روايي و پايايي مناسب، آن را ميتوان در محيطهاي آموزشي و پژوهشي مانند دانشگاه استفاده نمود.
در این پژوهش نیز پايايي پرسشنامه هوش معنوی سنجيده شد كه مقدار آلفاي كرونباخ 84% به دست آمد.
3-6 روش تجزیهوتحلیل اطلاعات
برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است.
در بخش آمار توصیفی از جداول، فراوانی و درصد فراوانی، نمودارهای ستونی، میانگین انحراف معیار برای توصیف آزمودنیها و در بخش آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره که همگی با استفاده از نرمافزار SPSS انجام پذیرفته است.
[1] Golman D
[2] consciousness
[3] self-management
[4] social awareness
[5] relationship management
[6] Weisinger، H
[7] Cherniss، C
[8] King, D.B
[9] Emmons،R.A
[10] Vaughan ، f
[11] Elkins M. & Cavendish R
[12] Mc sherry، W. Druper، P. & Kendrick، D
[13] Ciarrochi J، Chan A.Y.C، Bajgar J
[14] Maryr، T. D
[15] Schutte، N. S
[16] verbal skills
[17] conversation skills
[18] feedback skills